پيام دوستان
+
اگر اين داستان زندگي من بود
به گمان هرگز آن را برايت نمي گفتم
گيرم که پيرمردي زمستان هاي بيشتري پشت سر نهاده باشد
چندان که اين زمستان ها بال هاي او را همچون برفي سنگين کمان کنند
از اينهمه چه حاصل؟
بسياري بدين سان زيسته اند
و بسي بدين گونه خواهد زيست
و سرانجام علفي خواهند بود بر کوهي...
2-اشراق
ديروز 11:37 صبح
2-اشراق
ديروز 11:37 صبح
عزيز دلم:'( اگه ميدونستم دلگويه براي برادرتون هست نميخوندم:'( جگرم آتيش گرفت..من از زماني که برادرم بيمار شد مُردم:'( وااااي قربون دلت قاصدک جان:'( وااااي فراق برادر.... بميرم الهي:'( الهي خدا به دلت صبر بده عزيزم@};-
2-اشراق
ديروز 11:37 صبح
دنياي بچگي چون دنياي بدون آلام و آلايش و تلاطم هست... دلگويه ات در حينِ دل انگيزي ، دردي ظريف داشت..
+
* مهم نيست*
که آدم ها چگونه اند
مهم نيست
جواب سلامت را ميدهند يا نه
تو سلام کن
سر به سر دلشان بگذار
شيطنت کن و بخند
*مهم اين است*
که تو خوب باشي
روزي دلشان
براي خوبي هايت تنگ ميشود...
دبيرستان انصاري
103/7/11
+
به بارانها
چه کسي ياد ميدهد
موسم پاييز طوري ببارد
که هيچ گلي
از خانه خود بيرون نيايد...
||دختر دوست داشتني||
103/7/11
+
يک بار است زندگاني. يک بار. همان يک بار که نسيم صبح را به سينه فرو مي دهيم، همان يک بار که عطش خود را با قدحي آب خنک فرو مي نشانيم، همان يک بار که سوار بر اسب در دشت تاخت مي کنيم، *يک بار.. يک بار و نه بيشتر...*
آن روز
103/7/9
بعد از آن ديگر تمام عمر را ما دنبال همان چيزها مي دويم، بعد از آن ديگر تمام مدت را به دنبال همان طعم اولينِ زندگاني هستيم. در پي لذت اول. سيب را به دندان مي کشيم تا طعم بار اول را در آن بيابيم،آب را سر مي کشيم تا لذت رفع عطش بار اول را پيدا کنيم. در آب غوطه مي زنيم تا به شوق بار اول برسيم و نسيم را مي بلعيم تا نشاني از آن اولين نسيم بيابيم. زندگاني يک بار است، در هر فصل...
+
دلخوشيم که در نيمه ي تاريک دنيا
کسي ما را گم کرده است
و دارد در به در
دنبالمان ميگردد...
کسي که زنگ در را
هميشه بعد از هجرت ما
به صدا در خواهد آورد...
عباس صفاري
انديشه نگار
103/7/2
+
ما که خودمان را پنهان مي کنيم؛
در تابستان،
در چمدان هاي نقره اي،
در سفرهايي به سمت شمال،
در عکس هاي دسته جمعي،
در باران،
در شادي مرطوب دريايي در رامسر،
رنج
چگونه آدرس ها را پيدا مي کند... !؟
محسن بيدوازي
همابانو
103/7/1