90/9/9
11:54 ع
از جمله وقایعی که تاریخ نگاران کشورمان کمتر به آن پرداخته اند قحطی عمدی و خشکسالی عظیم سالهای 1297-1295 هـ.ش / 1919-1917. م است که در کوران جنگ اول جهانی و در زمان اشغال ایران به دست قوای بیگانه روس و انگلیس رخ داد و در تعیین سرنوشت جامعه ایران بهویژه صعود دیکتاتوری پهلوی نقش بسزایی دارد.
قحطی در تعریف به معنای خشکی و کمبارانی است و چون اکثر غلا و تنگی خواروبار از کمبارانی بهوجود میآید، این لغت را در مورد هر کمی و کاستی اعم از اینکه سبب آن کمبارانی باشد یا نه، استفاده مینمایند. اما آنچه در ایران در سالهای 1919-1917. م رخ داد، چندی بیش از این تعریف است - که شاید دلایل عمده آن جنگ جهانی باشد که فقر و بیچارگی بیحدی را برای مردم ایران به همراه آورد و نواحی وسیعی را از میان برد و یا ضعف دستگاه حکومتی که با مفسدین و محتکرین همکاری میکرد - و میشود آن را هولوکاست واقعی ایرانیان خطاب کرد.
هرچند مدت دوام آن کم بود و دیری نپایید، اما در همین مدت تعداد زیادی از ایرانیان به هلاکت رسیدند، به طوری که میلیونها نفر از گرسنگی و بیماری مردند و حتی الان هم مشکل است که بگوییم ایران چگونه از این آسیب توانست جان به سلامت به در برد. آنگونه که در منابع آمده است، در طول سالهای قحطی 8 تا 10 میلیون نفر از جمعیت ایران قربانی سیاستهای استعماری انگلستان گردیدند.
چرا که اینان بهرغم اعلام بیطرفی ایران در جنگ اول بینالملل بهخاطر منافع خودشان نقض بیطرفی کردند و از سویی دیگر با آشکارشدن نخستین نشانههای قحطی و خشکسالی و کمبود ارزاق به سرعت اقدام به خرید مواد غذایی در مناطق تحت اشغال خود و ذخیرهسازی آنها کردند، به نحوی که در غرب و شمال غرب، روس لگامگسیخته از انقلاب اکتبر، اقدام به خرید و احتکار و حتی در زنجان به مهر و مومکردن انبار غلات پرداختند.
جمعیت ایران که در سال 1914میلادی 20 میلیون نفر گزارش شده است، این زمان تا 11 میلیون نفر کاهش پیدا کرد، به وجهی که تنها در سال - 1956. م ایران توانست به جمعیت آن سال برسد. اما اینکه به واقع چه چیز موجد این اتفاق بوده است درهالهای از ابهام وجود دارد زیرا منابع هم تا حد زیادی درباره آن سکوت اختیار کردهاند- در حالی که در این سال وضع مردم به قدری بد بود که هیچ مخاطرهای قادر نبود از لحاظ اهمیت به پای قحطی برسد - در آنچه که میانه سالهای جنگ اول بینالملل نوشته شده یا سخنی از این واقعه نرفته و یا بسیار اندک اما آنچه به دست آمده نشاندهنده قطعیت یک چیز است و آن نقش دولت بریتانیا در این فاجعه است. قحطی بزرگ زمانی اتفاق افتاد که سراسر ایران در اشغال نظامی انگلیسیها بود. درست در زمانی که مردم ایران به دلیل قحطی نابود میشدند ارتش بریتانیا مشغول خرید مقادیر عظیمی غله و مواد غذایی از بازار ایران بود و با این کار خود هم افزایش قیمت را سبب شد و هم مردم ایران را از این مواد محروم میکرد. مهمتر اینکه انگلیسیها حتی مانع واردات مواد غذایی از هند و بینالنهرین به ایران میشدند و در حالی که در این دو منطقه وفور غله وجود داشت در میانه آنها ایران از کمبود شدید این مواد در رنج بود. علاوه بر این در زمان چنین قحطی عظیمی بریتانیا از پرداخت پول درآمدهای نفتی به ایران خودداری کرد. چنین اقداماتی قطعا از یک جنایت جنگی کمتر نیست و نشان میدهد که آنها از قحطی وکاهش شدید جمعیت به عنوان وسیلهای برای سلطه به ایران استفاده کرده اند.