90/9/10
12:51 ص
اهداف استعمار از آفرینش فرق? وهابیت عبارتند از : تحریف حقیقت اسلام و هجمه علیه مقدّسات آن ، خنثی کردن و به انحراف کشیدنِ احکامی چون جهاد و فروکاستن دین به نماز ، ممانعت از تجمع در زیارتگاهها به عنوان یکی از نمودها و پایگاههای وحدت و قدرت سیاسی مسلمانان و تخریب آنها به عنوان مظاهر شرک ، ایجاد تفرقه و جنگهای داخلی و خونریزی بین مسلمانان .اختلاف اهل تشیّع و تسنّن که پیش از ظهور وهابیت، ده درصد بود، با فعالیتهای این فرقه امروز به نود درصد افزایش یافته است . استعمارگران که می دانستند اگر مسلمانان اسلام حقیقی را درک نمایند دیگر تن به استحمار و استثمار نخواهند داد ، سیاست ظریفانه و مؤثر تخریب اسلام حقیقی و تقویت اسلامِ کاذبِ خود را در پیش گرفتند بنا بر ضرب المثل عربیِ «آهن را تنها آهن می تواند ببُرَد» استعمار انگلستان تشخیص داد که تنها راه تخریب اسلام این است که با توسّل به حرب? مذهب علیه مذهب، خودِ اسلام را وسیل? مبارزه با اسلام نماید یعنی همان شیوه ای که معاویه و اخلافش بدان متوسل گردیدند. از حربه های جدید وهابیت برای مخدوش نمودن اسلام، بدعت گذاری در آئین ها و مناسک دینی است . استعمارگران با قرار دادن اصل انکار سنّت رسول خدا(ص) و تکیه بر شعار «حسبُنا کتاب اللّه...کتاب خدا ما را بس است» در این فرق? نوظهور، مفتیان وهابی را جایگزین اوصیای رسمیِ پیغمبر(ص)کرده و با در دست گرفتن تفسیر قرآن، هدایتِ خوارج عصر جدید را در دست گرفته و توسط ایشان فتوا به تکفیر مسلمانان می دهند.
* هنگامی که امیرالمؤمنین(ع) عبداللّه بن عباس را برای گفتگو با خوارج فرستاد بدو فرمود: «به قرآن بر آنان حجت میاور که قرآن تاب معانیِ گونه گون دارد...لیکن به سنّت و حدیث پیامبر(ص) با آنان گفتگو کن که ایشان را راهی نبود جز پذیرفتن آن».
لرد کرزن در توصیف مسلک وهابیت میگوید: « این دین عالیترین و پربهاترین دینی است که برای مردم به ارمغان آورده شده است! ». جولد تسهیر، مستشرق یهودی نیز محمدبن عبدالوهاب را پیامبر حجاز خوانده و مردم را به متابعت از افکار او فرا می خواند. استعمارگران برای نابودی اسلام یک طرح دویست ساله تهیه کرده و به مرحل? اجرا نهاده اند. امروز سلفیونِ فرق? وهّابی با نهادن نام «اسلام» بر تروریسم و سادیسم، به لطف رسانه های صهیونیستی که عبارت «تروریسم اسلامی» را به جای «تروریسم وهابی» به کار می برند، به قدری در انجام وظیف? خود در تخریب وجه? اسلام موفق عمل کرده اند که بسیاری از نوجوانان و جوانان مسلمان از بیان مذهب خود در مدارس و دانشگاههای غرب شرم می کنند (لطفاً رجوع فرمایید به عنوان «سازماندهیِ تروریسم بین المللی برای اعمال فشار بر دولتهای جهان»).
آخرین شگرد سازمان القاعده در استفاده از کودکان و نیز زنان روان پریش و عقب افتاد? ذهنی در عملیات موسوم به انتحاری در عراق و انفجار ایشان با دستگاه کنترل از راه دور و موبایل های تغییر کاربری داده شده به عنوان چاشنیِ انفجاری، نمایانگر اوج توحّش و ورشکستگی اخلاقیِ پیروان ابن عبدالوهاب و ابن تیمیه است.
وهابیت که به عنوان جریانی انحرافی و وابسته به استعمار، وظیف? جلوگیری از تداوم و گسترش اسلام اصیل را بر عهده داشته است، تلاش در تخریب و ایجاد تزلزل در مبانی فکری و اعتقادی شیعیان را به عنوان محور اصلی این جریان دنبال میکند. صهیونیزم و وهابیت که ظلم ستیزی، عدالت طلبی و آرمان خواهیِ تشیع را بزرگترین تهدید برای منافع و موجودیت نامشروع خود می دانند امروز با تمام توان می کوشند تا از گسترش این فرهنگ در منطقه و نیز جامع? جهانی جلوگیری نمایند. بن گوریون، از بنیانگذاران رژیم اسرائیل گفت: « بزرگترین نگرانی اسرائیل ظهور محمد دیگری در منطقه است».
وهابیت و یهود
سلسل? آل سعود منسوب است به سعودبن محمدبن مقرن بن مُردخای بن ابراهیم. سعود از سال 1735 میلادی در منطق? درعیه امارتی تشکیل داده بود. ناصر السعید، نویسند? سرشناس عربستانی در کتاب «تاریخ آلسعود» که در ده? هفتاد میلادی به رشت? تحریر در آمد می نویسد: «نام جد یهودی آل سعود که مسلمان شد، مُردخای بن ابراهیم بن موسی از یهودیان بصره بود» (خاندان سعودی را بشناسیم؛ ناصرالسعید، ابومیثم، موسس? انتشارات فراهانی، تابستان 1367، ص 26- صفحه عن آل سعود، الوهابیین و آراء علماء السّنه فی الوهابیه). وی همچنین می نویسد: «پدر بزرگ محمد بن عبدالوهاب یک یهودی به نام شولمان قرقوزی بود که از ترکیه به حجاز مهاجرت کرده بود» (منبع پیشبن؛ ص 33). «الیاس بن مقرن الیاهو، خاخام یهودیان نجران با شاه سعودی هم عصرش، عبدالعزیز بن عبدالرحمن هم تبار بوده و نسل هر دو به مقرن پسر مردخای می رسد»(صفحه عن آل سعود الوهّابیین وآراء علماء السنة فی الوهّابیّه؛ السید مرتضی الرضوی، چاپ بیروت، صفحات 99 تا 103، به نقل از کتاب تاریخ آل سعود). یهودی بودن شاخه ای از فرزندان مردخای نشان می دهد که اسلام آوردن او ظاهری بوده است. برخی از قصاید عربی سروده شده در شبه جزیر? عربستان که از دو سه سد? گذشته تا به امروز باقی مانده اند نیز به یهودی بودن آل سعود اشاره کرده اند. یکی از افرادی که به این نسب در اشعار خود اشاره می¬کند، شاعر معروفِ نجدی، «حمیدان الشویعر»(متوفای 1180 هـ. ق.) است که اشعار وطن دوستانه اش بسیار معروف است(پیشین؛ ص104). السعید با بررسی شجره نام? آل سعود اثبات می کند که اصل این خاندان به یهودیان سرزمین حجاز و مدینه باز می گردد. وی در ادامه، چگونگی حمایت یهودیان از جنبش محمد بن عبدالوهاب را شرح می دهد. وی سپس مراحل قرار گرفتن رهبری دینی در دست محمد بن عبدالوهاب و در کنار آن، واگذاری رهبری سیاسی عربستان سعودی به آل سعود که توسط یهودیان طراحی و اجرا شد را توضیح می دهد. ملک فیصل، شاهزاد? سعودی در فصلی از کتاب خاطراتش می نویسد: «ما و یهود پسر عمو هستیم، لذا راضی نشدیم آن گونه که برخی می خواستند آنها را در دریا غرق کنیم، بلکه می خواهیم با آنها در فضای صلح و امنیت زندگی کنیم- صفحه عن آل سعود، الوهابیین و آراء علماء السّنه فی الوهابیه» ناصر السعید در کتاب خود همچنین به ارتباط محرمانه و نزدیک آل سعود و بن گوریون، بنیانگذار رژیم اسرائیل اشاره میکند. وی می نویسد: «عبدالعزیزبن عبدالرحمن(بنیانگذار دور? جدید سلطنت آل سعود) در سال 1915 به سرپرسی کاکس نمایند? انگلستان در خاورمیانه کتباً تعهد داده است که خاک فلسطین را به یهودیان می بخشد!» -پیشین؛ ص 74 )
لازم به ذکر است که فهدبن عبدالعزیز در اکتبر 1981، طی طرحی 8 ماده ای خواهان به رسمیت شناخته شدن موجودیت اسرائیل در جهان اسلام شد. به رسمیت شناخته شدن اسرائیل مجدداً در طرحی دیگر(در سال 1999)از سوی دیگر مقامات سعودی ارائه گردید(وایزمن، یکی از دیگر بنیانگذاران رژیم اسرائیل از قول چرچیل می گوید: «نخستین طرح بریتانیا تأسیس موجودیت سعودی و دومین طرح تشکیل و تأسیس موجودیت صهیونیستی به وسیل? بریتانیاست». وینستون چرچیل در سال 1945 پس از کنفرانس یالتا با عبدالعزیز ملاقات نمود و به او گفت: «برای من شرافت بزرگ و سرور فوق سرور است که که با مردی ملاقات نموده ام که حق بزرگی بر گردن من دارد. او دوست صدیقی در گرفتاری ها و سختی هاست و اگر او نبود، یهود به کمترین حق خود نمی رسید». لازم به ذکر است که السعید که در خارج از عربستان زندگی می کرد پس از چاپ و انتشار کتابش مورد سوء قصد قرار گرفته و کشته شد.