90/9/10
12:33 ص
ماجرای اشغال و سپس انفجار سفارت جمهوری اسلامی ایران در اردیبهشت سال 1359 از جمله رویدادهای مهمی است که هیچگاه از پرونده روابط خصمانه دولتمردان انگلیسی با جمهوری اسلامی ایران حذف نخواهد شد.
در 6 روز پر تب و تاب در اردیبهشت سال 1359 یعنی از روز دهم تا پانزدهم آن ماه سفارت جمهوری اسلامی ایران در لندن به اشغال گروهی متشکل از شش مرد مسلح درآمد و 26 نفر از جمله 17 کارمند سفارتخانه، 8 نفر مراجعهکننده و یک مأمور نگهبان انگلیسی به گروگان گرفته شدند. در طول این حادثه، دو تن از اعضای فعال و انقلابی ایران جان باختند و بر اثر حملة یک گروه کماندوی انگلیسی به سفارتخانه، اشغالگران اصلی از بین رفتند و ساختمان سفارتخانه به صورت نیمهویران بر جای ماند. شش مرد مسلحی که دست به اشغال سفارتخانه زده بودند همگی از بغداد آمده بودند. توجهی مختصر به تاریخ وقوع حادثة اشغال سفارتخانة ایران در لندن، نکات دیگری را مطرح میکند. دقیقاً پنج روز بعد از شکست حملة آمریکا در تاریخ پنجم اردیبهشتماه 59 به صحرای طبس، سفارت ایران در دهم اردیبهشتماه 59 به اشغال شش مرد مسلح درآمد. همچنین چند روز قبل از آن، سفارت انگلیس در تهران با اقدامی برقآسا و ناگهانی تخلیه شد و دیپلماتهای انگلیسی به سرعت ایران را ترک کردند. یعنی سفارت ایران در لندن هنگامی به اشغال درآمد که خیال دولت انگلیس قبلاً از بابت احتمال مقابله به مثل ایرانیها آسوده شده بود و بنا بر اعترافات صریح مقامات آمریکایی، تنها رئیس دولت اروپایی که در جریان حمله آمریکا به صحرای طبس قرار داشت مارگارت تاچر بوده است.
موقعی که آمریکا برای نجات اعضای سفارت خود در تهران راه نظامی را انتخاب کرد، مسائل دیگری را نیز مورد توجه قرار داد و طرحهایی برای اجرا آماده کرد تا در صورت پیروزی یا شکست چنین حملهای بتواند پیامدهای قضیه را نیز تحت کنترل داشته باشد. چنانچه حدود دو ماه و نیم بعد یعنی در هجدهم تیرماه 59 کودتای نوژه و در سی و یکم شهریورماه 59 حمله عراق به وقوع پیوست. حادثه سفارت ایران در لندن در آن زمان حالت یک داروی تسکیندهنده را برای آمریکاییها به همراه داشت.
شش جوان عرب اشغالگر ادعا داشتند که حکومت جمهوری اسلامی به سرکوب خلقهای غیر فارس پرداخته و مایل نیست خودمختاری عربستان (خوزستان) را به رسمیت بشناسد. آنها همچنین میگفتند رژیم جدید ایران ضمن نادیده گرفتن حقوق اعراب بخصوص از نظر زبان میخواهد باز هم سلطة فارسها را ادامه دهد و اقوام گوناگون را از به کار گرفتن زبان خودشان بازدارد.
البته این ادعا بسیار مسخره به نظر میآید چرا که اصل 15 و 16 قانون اساسی، زبان عربی را زبان دوم میداند و حتی در اصل 15 حق اقوام گوناگون برای استفاده از زبانهای رایج خودشان محفوظ مانده است.
هدف اصلی از برنامهریزی برای اشغال سفارت ایران در لندن هرچه که بوده، نهایتاً نه حکومت انگلیس توانست با بزرگنمایی گروههای کماندوی خود سیل اعتراضات و اعتصابات مردمش را متوقف سازد و نه آمریکا توانست مسئلة اشغال سفارت خود در تهران و آثار ناشی از شکست نظامی در صحرای طبس را به میل خویش ترمیم کند و نه رژیم صدام توانست خود را در دل اعراب ایرانی جا کند.
شش نفر مهاجمی که به سفارت ایران حمله نمودند نام گروهشان را « شهید محیالدین ناصر» گذاشته بودند و نام عملیات را «الشهید» نامیدند. آنها محیالدین ناصر را نخستین مبارزی میدانستند که به خاطر عربستان در 1963 کشته شده بود. علی تنها بازماندة مهاجمان که بازداشت شده بود طی یک مصاحبه گفت: یک افسر ارتش عراق به نام سامی محمدعلی با نام مستعار روباه، یکی از برنامهریزان اصلی سازمان سیاسی خلق عرب در خوزستان، گروه را رهبری میکرده است.
او گفت، در هفته اول فروردینماه 59 برای این شش عرب گذرنامه عراقی با ویزای انگلیسی صادر شد و آنها در روز 31 مارس (11 فروردینماه 59) در حالی که هر کدام حدود چند صد پوند انگلیسی در جیب داشتند عازم لندن شدند و سامی هم با آنها آمد و تا آخرین لحظات آنها را توجیه میکرده است. در پایان علی به حبس ابد محکوم شد.
در 1376 ش. یک مأمور سابق سازمان پلیس مخفی انگلیس (MI6) فاش ساخت که در حادثه اشغال سفارت ایران، پلیس اسکاتلندیارد طراح و برنامهریز اصلی بود. این مأمور انگلیسی که خود در زمان وقوع حادثه مشاور رئیس پلیس اسکاتلندیارد بود گفت: «اشغال سفارت و مرگ دیپلماتهای ایرانی را رئیس MI6 طرحریزی کرده و اجرای آن را به چند تروریست عراقی که دستپرورده سازمان اطلاعاتی انگلیس بودند واگذار نمود.»